Tuesday, December 18, 2007

Today's poem

صورتگر نقاش
صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم،
وآنگه همه بتها را در پیش تو بگدازم.
صد نقش برانگیزم با روح در آمیزم؛
چون نقش تو را بینم، در آتشش اندازم.
تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری،
یا آنکه کنی ویران هر خانه که برسازم؟
جان ریخته شد با تو، آمیخته شد با تو؛
چون بوی تو دارد جان،جان را، هله، بنوازم.
هر خون که زمن روید با خاک تو می گوید:"با مهر تو همرنگم، با عشق تو انبازم."
در خانه ی آب و گل، بی توست خراب این دل؛یا خانه درآ، ای جان! یا خانه بپردازم.
از کتاب "جان جان"، منتخباتی از دیوان شمس، رینولد. الن. نیکلسون، ترجمه حسن لاهوتی، تهران: نشر نامک، 1381
I didn't type it. I took it from here.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

http://www.webstats4u.com/s?id=4087915